ریسک در طرح کسب و کار مفهوم شرایط ناپایدار بطور مستقیم به چهارمین عنصر چارچوب ارائه شده یعنی بحث درباره ریسک و شیوه مدیریت آن مربوط میشود. من آمدهام تا از یک طرح کسب و کار خوب برداشتی کلی برای رویدادهای آینده داشته باشم یعنی وضعیتی مبهم را به سادگی تجسم میکنم و این برای شروع کاملا مناسب است. اما بهترین طرحهای کسب و کار از در نظر گرفتن تصویری کلی هم فراتر میروند. آنها افراد، فرصتها و شرایط را از زوایای مختلف نشان میدهند ، هم چنین شرحی منسجم و عملی از آینده ارائه میکنند. این طرحها احتمال هر کنش و واکنشی را در نظر میگیرند.
به عبارتی دیگر، طرح های خوب کسب و کار، افراد، فرصتها و شرایط را هدفی متحرک در نظر میگیرد. این سه عامل و روابط میان آنها پایههای تکامل یک شرکت و تبدیل آن از استارت آپی کوچک به شرکتی بزرگ است. اما همین موارد هم به احتمال زیاد در طول زمان تغییر میکنند. بنابراین طرحهای کسب و کار براساس مدت زمانی ارزش گذاری میشوند که به شناسایی نیازها برای تمرکز بیشتر روی جنبه های در حال تغییر فرآیندهای کسب و کار اختصاص داده بودند.
هر چند که پیش بینی آینده دشوار است با وجود این بینشی از میزان ریسک و پاداش به سرمایه گذاران بالقوه می دهد که آنها برای سرمایه گذاری جدید در نظر میگیرند. همه این بررسی ها شامل یک قلم و چند نقاشی ساده است ( به متن حاشیه ” تجسم ریسک و پاداش” مراجعه شود). با وجود این، ریسک همیشه خطرناک است. اما در حقیقت امکان تغییر نتایج وجود دارد، در حقیقت برعهده گرفتن مسئولیت مدیریت تغییر شرایط برای افزایش پیامدهای مطلوب و کاهش پیامدهای نامطلوب احتمالی است.
تجسم ریسک و پاداش
وقتی بحث ریسک و پاداش در یک کسب و کار جدید به میان میآید هر طرح کسب و کار بطور چشمگیری از اهمیت دادن به دو نمودار سود میبرد. شاید نمودار واژه مناسبی نباشد. زیرا اینها فقط تصاویری هستند که احتمال رابطه بین ریسک و پاداش را نشان میدهند. یعنی رابطه بین فرصت و سودآوری آن را آشکار میسازند. از لحاظ مالی باارزش نیستند اما این دو تصاویر حاوی صدها صفحه طرح و جدول و متن برای سرمایه گذاران است. نمودار اول میزان پول مورد نیاز برای شروع یک کسب و کار جدید، زمان مورد نیاز برای مثبت شدن گردش نقدی و زمان بازدهی مورد انتظاربرای پرداخت بدهی ها را نشان میدهد.
این تصویر به سرمایه گذار کمک میکند تا عمق و مدت زمان گردش نقدی منفی و هم چنین رابطه بین سرمایه گذاری ونرخ بازدهی ممکن را متوجه شود. نیاز به مطرح کردن نیست اما داشتن گردش نقدی زود هنگام و مکرر موقعیت ایدهآلی است. اما اغلب سرمایه گذاران حتی زمانیکه گردش نقدی بالا و زیاد است جذب این نمودار میشوند.
البته از زمانی که دنیای کسب و کار مملو از کارآفرینان بیش از حد خوش بین شده است انتظار میرود این نمودار نقطه شروع سطحیتر و منحنی بازده با شیب بیشتری را نشان دهد که معمولا نشان میدهد. اما باید گفت که حتی آن نوع از نمودار نیز به مدل کسب و کار تعلق دارد زیرا یک هشدار منصفانه به سرمایه گذاران است. مبنی بر اینکه تیم کسب و کار جدید کاملا دور از واقعیت هستند و باید به هر قیمتی که شده از آن دوری کرد.
میزان بازدهی
تصویر دوم مکمل تصویر اولی است.این تصویر به سرمایه گذاران میزان بازدهی ممکن و احتمال دستیابی به آن را نشان میدهد ( مثال زیر به سرمایه گذاران نشان میدهد که ۱۵ درصد شانس وجود دارد که بتوانند از پولهایشان بهتر استفاده کنند). بخش مسطح نمودار نشان میدهد که امکان از دست دادن حتی مبلغ اندکی پول جزئی است؛ شرکتها یا ناکام میمانند یا برای رسیدن به بازدهی مثبت ارزش کافی ایجاد میکنند. قسمت قوس در میانه نمودار نشان میدهد که شانس قابل توجهی برای کسب ۱۵ تا ۴۵ درصد بازدهی در همان دوره زمانی وجود دارد و در آخر اینکه شانس کمی وجود دارد که سرمایه گذاری اولیه به ۲۰۰ درصد نرخ بازده داخلی برسد. اگر هنگامیکه مایکروسافت یک شرکت خصوصی بود در آن سرمایه گذاری میکردید ممکن بود این اتفاق بیفتد. این نمودار به سرمایه گذاران کمک میکند تا طرحهای مختلف کسب و کار را بررسی کنند. برای مثال، سرمایه گذار از میان سرمایه گذاری جدید استخراج نفت دریای شمال با سودآوری و ریسک زیاد یا توسعه میدانهای نفتی تگزاس با سودآوری و ریسک کم باید کدامیک را انتخاب کند.
این نمودار اساسا به سرمایه گذاران کمک میکند تا نوع سرمایه گذاری که مدل کسب و کار ارائه میدهد را تعیین کنند. این نمودار به سوالاتی در خصوص میزان ریسک کسب و کار پاسخ میدهد. دیگر به سرمایه گذاران بستگی دارد تا در مورد میزان ریسک تصمیم گیری کنند.
افرادی که طرحهای کسب و کار را مینویسند باید نمودار را به نموداری تبدیل کنند که نشان دهد آیا سود قابل توجه و زیان ناچیز است؟ ادعا میشود که حس واقع گرایانه و تجربه سرمایه گذار باید به عنوان یک اخطار به خریدار عمل کند.
رازی مهم درباره کارآفرینان
رازی مهم درباره کارآفرینان وجود دارد و آن این است که آنها به دنبال ریسک هستند. اگر چه اکثر مردم از ریسک گریزان هستند هاوارد استیونسن استاد دانشکده کسب و کار دانشگاه هاروارد میگوید: کارآفرینان همه پاداشها را برای خود و همه ریسکها را برای دیگران میخواهند. در حقیقت بهترین کسب و کار موجود صندوق پست است که نامه های افراد را ارسال میکند اما در حقیقت وجود ریسک در طرح کسب و کار هم چنان اجتناب ناپذیر است. پس چه چیزی برای یک طرح کسب و کار مهم است؟
این بدان معنی است که کسب و کار به طور حتم در زمینههای مختلف با ریسک مواجه میشود اگر یکی از سرمایه گداران شرکت را ترک کند چه اتفاقی میافتد؟ اگر واکنشهای یک رقیب بیش از حد مورد انتظار باشد چه اتفاقی میافتد؟ اگر در نامبیا که مبدا مواد خام حیاتی است انقلابی رخ دهد چه اتفاقی میافتد؟ و مدیریت بطور عملی چه اقدامی خواهد کرد؟
بنابراین اینها پرسشهایی مهم برای یک کارآفرین هستند. بویژه زمانی که در جستجوی سرمایه است. اما معامله پرسود در انتظار کسانی است که این پرسشها را مطرح کردند و بطور جدی به دنبال پاسخ دادن به آنها هستند. برای مثال تامین مالی برای سرمایه گداری جدید میتواند از طریق وام انجام شود که در این حالت نرخ بهره اهمیت ویژه ای خواهد داشت. مدیریت میتواند با آگاهی از شرایط آتی بازار و پیش بینی افزایش نرخ بهره در آینده قراردادی بلند مدت ببندد و به سود بالایی دست یابد. این تضمینی برای سرمایه گذاران است ( هر چند برای خود کسب و کار نیز اهمیتی ویژه دارد).
در نهایت یک حوزه مهم در قلمرو مدیریت ریسک در طرح کسب و کار و پاداش مربوط به بهره برداری و کسب نتایج است. سرمایه گذارانی که سرمایه شرکت را تامین میکنند اغلب به دنبال پاسخ این پرسش هستند که آیا سهام شرکت در آینده به سهامداران واگذار میشود؟ گاهی اوقات واگذاری سهام بعضی کسب و کارها به سهامداران امکان پذیر نیست، زیرا باعث افشای اطلاعاتی میشود که به شرایط رقابتی موجود آسیب میزند ( برای مثال افشای اطلاعات مربوط به سودآوری میتواند رقبا را برای ورود به بازار تشویق کند، یا اینکه به مشتریان و عرضه کنندگان آسیب بزند). به ویژه سرمایه گذاریهایی که نوپا هستند بیشتر در معرض این آسیبها قرار دارند و همانند کسب و کارهای مستقل پایدار نیستند.
طرح کسب و کار باید نتایج کسب و کار را به روشنی مشخص کند
بنابراین طرح کسب و کار باید نتایج کسب و کار را به روشنی مشخص کند، در صورت موفقیت کسب و کار چه میزان از درآمد به سرمایه گذار تعلق میگردد. هنگامیکه افراد حرفهای سرمایه گذاری میکنند به دنبال افرادی هستند که قطع همکاری با آنها هزینه چندانی نداشته باشد، هم چنین به دنبال شرکتهایی هستند که برای اهداف مورد نظرشان به شدت تلاش میکنند. برای مثال شرکتهایی که چنین نیستند و بصورت نابخردانه زیرسلطه شرکتهای بزرگ قرار میگیرند. در نهایت روزی بوسیله همین شرکتها از بازار محو خواهند شد. اگر اهداف سرمایه گذاران از قبل مشخص باشد احساس بهتری درباره ریسک خواهند داشت. یک اصطلاح قدیمی وجود دارد که میگوید ” اگر نمیدانی از چه راهی به کجا میروی هر راهی تو را بدانجا خواهد رساند”. بدین معنی اگر هدف و استراتژی از قبل مشخص نباشد امکان دستیابی به نتیجه ایدهآل کاهش مییابد، هر چند به نتایجی دست خواهی یافت. بنابراین اگر استراتژی منطقی برای طرح کسب و کارتان در نظر داشته باشید بهتر میدانید چه هدفی دارید و با چه استراتژی میتوانید به آن هدف برسید. در نتیجه با مفهوم ریسک در طرح کسب و کار باید به سرمایه گذاران اطمینان دهد که سرمایه گذاری برای آنها ریسک چندانی ندارد.