بهترین تصمیم گیرندگان: امروزه بسیاری از شرکت ها دریافتند که می توانند با استفاده از بعضی استراتژی ها فرایند تصمیم گیری را در زنجیره تامین بهبود بخشند و با نوآوری در مدل کسب و کار، حتی مدل کسب و کارشان را ارتقا دهند. آنها در این زمینه دو راهکار مناسب را به صاحبان کسب و کار پیشنهاد می کنند:
1.یک تصمیم گیرنده آگاه تعیین کنید
هدف توانمندسازی کارمندان، با دادن حق تصمیم گیری به آگاه ترین فرد در سازمان یا کسب و کار تامین می شود. به عنوان مثال، مهندسین شرکت گوگل دارای اختیارات فوق العاده ای در تصمیم گیری برای پروژه های شرکت هستند، زیرا گوگل اعتقاد دارد که آنها آگاهی و اطلاعات بیشتری در زمینه فناوری نسبت به مدیران شرکت دارند.
افراد آگاه همیشه عضوی از شرکت نیستند. بیش از 25 سال قبل، شرکت Walmart بخشی از حق تصمیم گیری در مورد تهیه قفسه های فروشگاه خود را به شرکت Procter & Gamble واگذار کرد، زیرا باور داشت که این تامین کننده اطلاعات و انگیزه خوبی برای بهینه سازی برنامه های تحویل و تولید و نگه داشتن محصولات Walmart در قفسه ها برخوردار است.
تصمیم گیری را به طرفی بسپارید که بتواند پیامدها را به بهترین نحو مدیریت کند
کلید موفقیت زود هنگام آمازون در الگوی دراپ شیپینگ آن بود که این امکان را برای آمازون فراهم آورد تا بیشتر از یک میلیون کتاب را عرضه کند در حالیکه تنها دو هزار عنوان کتاب معروف موجودی داشت. آمازون سفارشات بیشتر از میزان موجودی خود را به عمده فروشان یا ناشران کتاب هدایت میکرد و این افراد با بسته بندی آمازون محصولات را مستقیما به مشتریان میرساندند.
در این الگوی نوآورانه، شبکه عمده فروشان و ناشران آمازون بطور مستقل لیست موجودی خود را مدیریت میکردند. آنها و نه آمازون ریسک حمل کتاب ها بدون آگاهی از تقاضای محتمل برای آنها متحمل میشدند. اما از آنجاییکه ریسک بطور گسترده توزیع میشد همه با سهولت نسبی قادر به مدیریت آن بودند.
محول کردن ریسک تصمیمگیری به طرفی که به بهترین نحو قادر است آن را مدیریت کند وقتی هیچکدام از تصمیم گیرندگان بطور واضح مزیت اطلاعاتی ندارد استراتژی جذابی است.
آمازون در اوایل خیلی کوچک بود و فروش آن بصورت نقدی بود که به موجب آن عمده فروشان بزرگتر برای تطابق عرضه و تقاضا از آمازون و هزاران خردهفروش دیگر دارای موقعیت مطلوبتر بودند. اما برای اینکه این استراتژی جواب دهد تشویقیهای تصمیم گیرنده جایگزین باید همسو با تشویقهای شما باشد. اگر ناشران در صدد قانع کردن و جذب مشتریان آمازون بر میآمدند این الگو ناکام میماند.
برای آشنایی با طراحی بوم مسیر مشتری از این مطلب دیدن نمایید.
2.تصمیم گیرنده ای انتخاب کنید که بیشترین بهره وری را برای کسب وکار فراهم کند:
در بسیاری از مدل های کسب و کار، تصمیمات اصلی توسط افرادی گرفته می شود که سود بیشتری نسبت به دیگران برای شرکت کسب کنند. این در حالی است که مشتریان هنگام خرید محصولات آن شرکت، دایما احساس می کنند سود کمتری نسبت به شرکت دریافت می کنند. این مشکلی بود که یکی از کشورها در زمان نیاز به فناوری آبیاری قطره ای با آن روبرو شده بود.
آبیاری قطره ای روش آبیاری انتخابی برای کشاورزان در کشورهای گرم و خشک است. این شرکت به کشاورزان نشان داد که سیستم آن می تواند بازده محصول را از 300 تا 500 درصد افزایش دهد و هزینه کردن برای فناوری آبیاری، در واقع یک سرمایه گذاری بالقوه سودآور محسوب می شود.
در ابتدا این فناوری فروش سختی داشت. کشاورزان تمایلی به پرداخت هزینه های آن نداشتند. آن ها به این شرکت اعتماد نکردند و احساس می کردند که با اتخاذ رویکرد آن، ریسک زیادی را متحمل می شوند. بنابراین، شرکت با ارائه یک بسته ی رایگان به کشاورزان که شامل نحوه ی طراحی و نصب سیستم، سخت افزارهای مورد نیاز و نحوه ی نگهداری آن بود، این مشکل را برطرف کرد. هم چنین اقساط خرید فناوری از سهم افزایش محصول هر کشاورز تامین شد، بنابراین شرکت تمام ریسک این تصمیم را به عهده گرفت و کشاورزان به سادگی به این فناوری پاسخ دادند.
علاوه بر این اگر یکی از سیستم ها در مزرعه ای از کار بیفتد، شرکت از طریق فروش به مزارع دیگر این ضرر را جبران می کند. در عین حال، وقتی کشاورزان در کار خود بازدهی بیشتری کسب کردند، خبر این فناوری نیز گسترش و فروش شرکت افزایش یافت.
نکته قابل توجه این است که بهترین تصمیم گیرندگان
برای خلق ارزش همکاری می کنند، بنابراین باید بتوانند انتخاب ها و اهداف کسب و کاری خود را بدون آسیب زدن به زنجیره ارزش دنبال کنند. درواقع بسیاری از نوآوری های مدل کسب و کار، ناشی از تعدیل انگیزه های تصمیم گیرندگان است.
برای آشنایی با نحوه طراحی مدل کسب و کار از این مطلب دیدن نمایید.