شناسایی و توصیف فرصتها در طرح کسب و کار از بخشهای حیاتی است که میتواند سرمایهگذاران، شرکا و اعضای تیم را به کسب و کار شما جذب کند. فرصتها در طرح کسب و کار، عواملی را نشان میدهند که میتوانند به رشد، سودآوری و ایجاد مزیت رقابتی کمک کنند. در ادامه، راهنمایی جامع برای تشریح فرصتها در طرح کسب و کار ارائه شده است.
چگونگی تشریح فرصتها در طرح کسب و کار
1. تحلیل دقیق بازار و نیازهای برآوردهنشده
- شناسایی شکافها و نیازهای بازار: در طرح کسب و کار باید به دقت توضیح دهید که چه نیازها و شکافهایی در بازار وجود دارند که توسط محصولات یا خدمات فعلی رقبا برآورده نمیشوند. شناسایی این نیازها فرصتهای بالقوهای برای کسب و کار فراهم میکند.
- تحلیل روندهای بازار: بررسی روندها و تغییرات بازار میتواند فرصتهای جدیدی ایجاد کند. برای مثال، افزایش تقاضا برای محصولات پایدار یا دیجیتالسازی ممکن است نشاندهنده فرصتهای نوآورانه باشد.
- نشان دادن جذابیت بازار هدف: طرح باید بهروشنی نشان دهد که بازار هدف چقدر بزرگ و جذاب است و چرا کسب و کار شما پتانسیل پاسخگویی به این بازار را دارد.
برای آشنایی با نوشتن بیزینس پلن از این مطلب دیدن نمایید.
2. تغییرات و روندهای کلان اقتصادی و اجتماعی
- روندهای اقتصادی: تغییرات اقتصادی مانند رشد اقتصاد دیجیتال، افزایش درآمد خانوارها یا افزایش تجارت الکترونیک میتوانند به عنوان فرصتهایی برای توسعه کسب و کار عمل کنند.
- تحولات اجتماعی و فرهنگی: تغییرات در رفتار مصرفکنندگان، اولویتهای جدید آنها مانند توجه به محیط زیست، سلامت یا راحتی بیشتر، میتواند به کسب و کارها فرصت دهد که محصولات یا خدمات خود را مطابق با این تحولات ارائه کنند.
- استفاده از فناوریهای نوین: فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی، بلاکچین یا اینترنت اشیا میتوانند فرصتهای جدیدی ایجاد کنند. اگر کسب و کار شما میتواند از این فناوریها استفاده کند، باید در طرح به آن اشاره شود.
برای آشنایی با طراحی مدل کسب و کار از این مطلب دید نمایید.
3. فرصتهای رقابتی و مزیتهای نسبی
- شناسایی نقاط ضعف رقبا: با تحلیل نقاط ضعف رقبا، میتوان فرصتهای جدیدی برای کسب و کار پیدا کرد. برای مثال، اگر رقیبها در حوزه خدمات پس از فروش ضعیف عمل میکنند، کسب و کار شما میتواند با تمرکز بر خدمات بهتر این فرصت را به نفع خود استفاده کند.
- ایجاد مزیت رقابتی پایدار: طرح کسب و کار باید نشان دهد که چگونه میتوان از مزیتهای رقابتی پایدار استفاده کرد. این مزیتها ممکن است شامل ارائه محصول با کیفیت بالاتر، قیمت مناسبتر، یا تجربه مشتری بهتر باشد.
- نمونهای از فرصتهای رقابتی: کسب و کارهای جدیدی که از مدلهای کسب و کار پلتفرمی بهره میبرند، بهدلیل ارائه دسترسی مستقیم و سریعتر به خدمات، میتوانند بازارهای جدید را جذب کنند.
برای آشنایی با مزیت رقابتی از این مطلب دیدن نمایید.
4. استفاده از منابع و تخصصهای منحصر به فرد
- استفاده از منابع داخلی و مهارتهای خاص: اگر کسب و کار دارای منابع یا تخصصهای خاصی است که رقبا از آنها بهرهمند نیستند، این میتواند یک فرصت بزرگ باشد. این منابع میتوانند شامل فناوری خاص، تیم مدیریتی با تجربه، یا دسترسی به تامینکنندگان باکیفیت باشند.
- ایجاد شبکه شراکتهای استراتژیک: شراکتهای استراتژیک با تامینکنندگان، توزیعکنندگان یا حتی رقبا میتوانند فرصتهای جدیدی برای رشد و توسعه کسب و کار ایجاد کنند.
- مثال از استفاده از منابع خاص: اگر کسب و کار شما به منابع انسانی با مهارتهای تخصصی دسترسی دارد، این میتواند به شما امکان دهد که در بازاری رقابتی بهخوبی عمل کنید.
5. ورود به بازارهای جدید یا بخشهای رشد یافته
- توسعه بازار جغرافیایی: یکی از فرصتهای اصلی در بسیاری از طرحهای کسب و کار، گسترش بازار جغرافیایی است. اگر کسب و کار میتواند به مناطق جدید وارد شود، این میتواند به رشد درآمد و افزایش بازار هدف کمک کند.
- توسعه محصولات یا خدمات جدید: فرصت دیگر میتواند ارائه محصولات یا خدمات جدید به مشتریان فعلی یا ورود به بخشهای جدید بازار باشد که پیش از این توسط کسب و کار پوشش داده نشدهاند.
- استفاده از بازارهای خاص: اگر کسب و کار میتواند محصول یا خدمات خاصی برای بخشهای خاص مشتریان (مانند نسل جوان یا کاربران حرفهای) ارائه کند، این میتواند به جذب مشتریان جدید و ایجاد مزیت رقابتی کمک کند.
برای آشنایی با تحقیقات بازار از این مطلب دیدن نمایید.
6. تغییر در قوانین و مقررات دولتی
- سود بردن از مقررات جدید: قوانین و مقررات جدید ممکن است فرصتهای جدیدی برای کسب و کار ایجاد کنند. برای مثال، مشوقهای دولتی برای تولید محصولات سبز و پایدار میتواند به کسب و کارها کمک کند که از این فرصت استفاده کنند.
- استفاده از مزایای مالیاتی و مشوقها: اگر دولت تخفیفهای مالیاتی یا مشوقهایی برای صنایع خاص ارائه میدهد، کسب و کار میتواند از این مزایا بهرهبرداری کند.
- افزایش اعتماد مشتریان از طریق رعایت استانداردهای جدید: پیروی از استانداردهای بهروز میتواند اعتماد مشتریان را افزایش داده و کسب و کار را از رقبا متمایز کند.
7. گسترش مدلهای درآمدی و فرصتهای جدید مالی
- تنوعبخشی به مدلهای درآمدی: یک فرصت برای کسب و کار میتواند توسعه مدلهای درآمدی جدید، مانند اشتراک یا پرداخت بهازای استفاده باشد. این مدلها میتوانند به ثبات و پایداری جریانهای درآمدی کمک کنند.
- ارائه خدمات تکمیلی یا بستههای چندگانه: ارائه خدمات تکمیلی به محصولات اصلی یا بستههای چندگانه با تخفیف میتواند به افزایش فروش و درآمد کسب و کار کمک کند.
- نمونهای از فرصت مالی: ارائه محصولات و خدمات با اشتراک سالانه یا ماهانه در صنایع مختلف توانسته است جریانهای درآمدی پایدار برای بسیاری از شرکتها ایجاد کند.
برای آشنایی با انواع مدل های درآمدی از این مطلب دیدن نمایید.
8. تمرکز بر تجربه مشتری و شخصیسازی
- شخصیسازی محصولات و خدمات: بسیاری از مشتریان امروز به دنبال محصولات و خدماتی هستند که مطابق با نیازها و ترجیحات خاص آنها باشند. شخصیسازی یکی از فرصتهای جذاب برای ایجاد وفاداری بیشتر و جذب مشتریان جدید است.
- ارتقاء خدمات پس از فروش: خدمات پس از فروش قوی میتواند فرصتی برای کسب و کار فراهم کند تا وفاداری مشتریان را افزایش دهد و از طریق پیشنهادات بیشتر به مشتریان، درآمد خود را افزایش دهد.
- ایجاد تجربه مشتری بهتر: ارائه تجربه مشتری مثبت، مانند سهولت خرید، خدمات سریع و پشتیبانی قوی، میتواند به کسب و کار کمک کند که مشتریان بیشتری جذب کند.
دو پرسش اساس برای فرصت در طرح کسب و کار
فرصت در طرح کسب و کار باید بر دو پرسش تمرکز کند: ۱) آیا برای محصولات و خدمات مربوط به سرمایه گذاری جدید بازار بزرگی وجود دارد؟ اگر وجود دارد سرعت و رشد آن چگونه است؟ ۲) در حال حاضر چنین صنعت جذابی وجود دارد یا اینکه در فرصت پیش آمده صنعتی جذاب می تواند شکل بگیرد؟ در مجموع کارآفرینان و سرمایه گذاران به دنبال بازارهای بزرگ و در حال رشد هستند زیرا به دست آوردن سهمی از یک بازار در حال رشد بسیار آسان تر از جنگ با رقیبان قوی برای بدست آوردن سهمی از یک بازار راکد است. در حقیقت سرمایه گذاران حرفه ای و باهوش تلاش می کنند بازارهای بالقوه و با رشد سریع را شناسایی کنند یعنی همان بازارهایی که بازده سرمایه گذاری بسیار بالایی دارند. در واقع بسیاری از سرمایه گذاران در حوزه هایی سرمایه گذاری می کنند که در یک دوره ۵ ساله بازدهی بالایی داشته باشد ( یعنی حدود ۵۰ میلیون دلار در سال).
برای آشنایی با روش های تحقیقات بازار از این مطلب دیدن نمایید.
جذابیت
در مورد جذابیت نیز سرمایه گذاران به دنبال بازارهایی هستند که منافع بیشماری برای کسب و کارشان به ارمغان آورد. در اواخر دهه ۱۹۷۰ کسب و کار دیسک های کامپیوتری بسیار جذاب به نظر میرسید، این تکنولوژی، جدید و هیجان انگیز بود و شرکت هایی بسیاری که در این حوزه به شدت با یکدیگر رقابت میکردند توسط گروه بزرگی از سرمایه گذاران حرفه ای حمایت میشدند. اما ۲۰ سال بعد وضعیتی متفاوت برای مدیران و سرمایه گذاران بوجود آمد. شرکتهای دیسک کامپیوتری باید محصولات را طوری طراحی می کردند که بتواند نیازهای تولید کنندگان کامپیوتر (OEM) و کاربران آن را برآورده سازد. فروختن یک محصول به تولیدکنندگان کامپیوتر دشوار است و مشتریان نیز روابط نزدیکی با اکثر عرضه کنندگان دارند. در این زمینه هم رقبای بسیاری وجود دارد که محصولات مشابه و با کیفیت تولید می کنند. علاوه بر این چرخه های عمر هر محصول کوتاه و تکنولوژی در حاا پیشرفت است. صنعت نیز از تغییرات گسترده در تکنولوژی و نیازهای مشتریان تاثیر می پذیرد. رقابت شدید منجر به قیمت های پایین تر و در نتیجه حاشیه سود پایین تر میشود. بطور خلاصه در صنعت دیسک کامپیوتری افراد به آسانی نمیتوانند منافع زیادی به دست آورند.
اطمینان از گستردگی، در حال رشد بودن و جذابیت صنعت
در مقابل صنعت خدمات اطلاعاتی، عرصه ای بسیار جذاب است. شرکت هایی مانند بلومبرگ، فایننشال مارکت و شرکت فرست کال که داده هایی برای بخش های مالی فراهم میکنند هر یک در حوزه خاص مزیت دارد. آنها ابتدا محتوایی اختصاصی بوجود میآورند محتوایی که مانند خون در بدن برای هزاران مدیر مالی و تحلیلگران سهام در سراسر جهان ضروری است، گر چه این محتوا اغلب برای راه اندازی یک کسب و کار و بدست آوردن نخستین مشتریان گران است، این شرکتها می توانند این محتوا را به صورت ارزان در اختیار مشتریان خود قرار دهند. در این وضعیت مشتریان نیز تمایل دارند قبل از دریافت خدمات پول بپردازند. این موضوع جریان نقدی زیادی ایجاد میکند. بطور خلاصه ساختار صنعت خدمات اطلاعاتی بسیار جذاب است و حاشیه سود بالای شرکتهای این صنعت همانند بلومبرگ و فرست کال باعث ناامیدی کسب و کارهای صنعت دیسک کامپیوتری شده است.
برای آشنایی با بوم ارزش پیشنهادی از این مطلب دیدن نمایید.
بنابراین نخستین گام برای کارآفرینان اطمینان از گستردگی، در حال رشد بودن و جذابیت صنعت مدنظرشان است. گام دوم اطمینان یافتن از این مسئله است که طرح کسب و کار موجود باید این عوامل را بطور دقیق شرح دهد. اگر این چنین نباشد هم طرح و هم حوزه کسب و کار نیازمند مشخص کردن نحوه مدیریت سرمایه گذاری است تا سود مورد نیاز سرمایه گذاران یا کارکنان و تامین کنندگان بالقوه برای مشارکت فراهم شود.
وقتی یک طرح کسب و کار صنعت جدیدی را برای سرمایه گذاری بررسی میکند باید بطور دقیق شرح دهد که چگونه شرکت محصولاتش را میسازد به بازار عرضه میکند و چگونه خدماتش را ارائه میدهد. دوباره باید یک سری پرسش ها بحث را هدایت کنند.
۹ سوال در خصوص فرصت ها در طرح کسب و کاری
- مشتری این کسب و کار جدید چه کسی است؟
- این مشتری چگونه در خصوص خرید این محصول یا خدمات تصمیم گیری میکند؟
- تا چه میزان این محصول یا خدمات برای مشتری جذاب است که آن را خریداری کند؟
- این محصول یا خدمات چگونه قیمت گذاری خواهد شد؟
- چگونه این کسب و کار بطور یکسان به بخش های مشتریان میرسد؟
- کسب مشتری چه مقدار هزینه ( زمان و منابع) دارد؟
- تولید و تحویل این محصول یا خدمات چقدر هزینه دارد؟
- چقدر هزینه برای خدمات پس از فروش لازم است؟
- آیا حفظ یک مشتری دشوار است؟
پاسخ به این پرسش ها عیب های کسب و کار را آشکار میکند
در بیشتر موارد پاسخ به این پرسش ها عیب های کسب و کار را آشکار میکند. برای مثال، من کارآفرینانی را میشناسم که محصولاتی فوق العاده دارند اما پیدا کردن مشتری برای محصولاتشان بسیار پرهزینه است. از نظر اقتصادی داشتن مشتریان وفادار برای کسب و کار موضوعی کلیدی است. هنوز بسیاری از کارآفرینان استراتژی سرزمین رویاها را دنبال میکنند. بدین معنی که محصول را بساز مشتریان می آیند و آن را میخرند. اما این استراتژی و استراتزی های مشابه در دنیای واقعی پاسخگو نیست و در فیلم ها دیده میشود. البته با توجه به پاسخهای احتمالی مشتریان در خصوص محصولات یا خدمات جدید همیشه پاسخ به این پرسشها آسان به نظر نمیرسد. بازار به همان اندازه که ناپایدار است غیر قابل پیش بینی است ( چه کسی حدس میزد که محصولات خوشبو کننده ی فضا فروش بروند). کارآفرینی را میشناسم که سرویس گزینش اخبار الکترونیک را برای معرفی به بازار پیشنهاد داده بود، او خود را برای متقاعد کردن سرمایه گذاران آینده نگر که طرح را رد میکنند آماده کرده بود و این اصطلاح را بیان کرد: من فکر نمیکنم سگها فقط غذای سگ بخورند. به این معنی که مشتریان فقط محصولاتی را میخرند که حداقل کیفیت را داشته باشند. زمانیکه شرکت کارآفرینان مشهور شد این فرد بصورت ناشناس یک بسته حاوی جعبه خالی غذای سگ و یک کپی از برنامه های آینده شرکت را برای سرمایه گذار فرستاد. بر این مبنا اگر پیش بینی اینکه مردم چه چیزی را میخرند بسیار آسان بود دیگر هیچ فرصتی بوجود نمی آمد.
برای آشنایی بیشتر با بیزینس پلن استارتاپ از این مطلب دیدن نمائید.
مشتریان برای محصولات و خدمات چه مقدار پول میپردازند
پیش بینی اینکه مشتریان برای محصولات و خدمات چه مقدار پول میپردازند بسیار دشوار است، اما هر طرح کسب و کار باید به این پرسش ها پاسخ دهد. بنابراین مشتریان تنها زمانی حاضر به خرید محصولات و خدمات هستند که مزایای اینکار بیشتر از هزینه های آن باشد. سرمایه گذاران همیشه بدنبال فرصتهایی برای قیمت گذاری مبتنی بر ارزش هستند، یعنی بازارهایی که هزینه های تولید محصول در آن پایین باشد، اما مشتریان به دلیل ارزشمند بودن محصول پول زیادی برای خرید آن میپردازند. هنوز افرادی وجود دارند که حاضرند در شرکتهایی با سودآوری پایین سرمایه گذاری کنند زیرا سودآوری هر چند پایین در محصولات و خدمات ارزان قیمت امکان پذیر خواهد بود. بنابراین طرح کسب و کار باید شیوه قیمت گذاری محصولات و خدمات سرمایه گذاری جدید را بصورت دقیق بررسی کند.
پرسشها درباره فرصت های سرمایه گذاری جدید
فهرستی از پرسشها درباره فرصت های سرمایه گذاری جدید وجود دارد که روی درآمدها، هزینه های تولید و بازاریابی محصول تمرکز میکند. پاسخ این پرسشها تا هر کجا کاربرد داشته باشند برای کسب و کارتان مناسب است. با وجود این، پیشنهاد منطقی شامل ارزیابی مدل کسب و کار ناشی از دیدگاهی است که به سرمایه گذاری نیاز دارد. بنابراین پرسش هایی که در ادامه خواهند آمد باید نشان دهند که سرمایه گذاران میتوانند مفهوم جریان نقدی حاصل از پیگیری یک فرصت را درک کنند یا خیر:
- چه زمانی کسب و کارها باید منابعی مانند تدارکات و مواد خام را تهیه کنند و افرادی را استخدام نمایند؟
- چه زمانی کسب و کارها باید برای تامین منابع پول بپردازند؟
- چه مدت طول میکشد تا یک مشتری جذب شود؟
- چقدر طول میکشد تا مشتری بدهی خود را بپردازد؟
- چه تجهیزاتی برای بدست اوردن یک واحد درآمدی لازم است؟
البته سرمایه گذاران به دنبال کسب و کارهایی هستند که بتوانند منابع تولید را با کمترین قیمت بخرند. محصولات و خدمات را به بالاترین قیمت بفروشند درآمدهایشان را به موقع وصول کنند و پرداخت هایشان را با تاخیر انجام دهند. لزوما طرح کسب و کار باید بطور دقیق توضیح دهد که چگونه سرمایه گذاری جدید به آنچه انتظار دارد دست مییابد. بنابراین حتی اگر طرح کسب و کار این خصوصیات را نداشته باشد حداقل در خارج از آن حقایقی برای بحث وجود دارد.
برای آشنایی با اشخاص کلیدی در طرح کسب و کار از این مطلب دیدن نمایید.
بخش فرصت در هر طرح کسب و کار
بخش فرصت در هر طرح کسب و کار باید چندین مسئله را توضیح دهد. در ابتدا طرح کسب و کار باید نشان دهد که یک فرصت چگونه رشد میکند یا به عبارت دیگر چگونه یک سرمایه گذاری جدید میتواند طیفی از محصولات و خدمات، پایگاه مشتریان و حوزه جغرافیایی خودش را گسترش دهد. اغلب، شرکتها کانالهای ارتباطی مختلفی بوجود میآورند که جریانهای درآمدی جدیدی برای شرکت ایجاد میکنند برای مثال در صنعت چاپ و نشر مجله، شرکت فعالیت های جدیدی مانند چاپ مقاله های مطرح شده در سمینارهای گوناگون، تهیه کتابها و فیلمهایی درباره کارآفرینی را به کار اصلی مجله اضافه کرده است. بطور مشابه شرکت نرم افزاری کویکن (Quicken) برای بانکداری الکترونیک، حسابداری کسب و کارهای کوچک، آماده سازی مالیات و هم چنین خدمات ارتباطی آنلاین و غیره نرم افزار تولید میکند.
مشتریان را فراموش میکنند
در حال حاضر تعداد زیادی از طرحهای کسب و کار از تحلیل دقیق پتانسیل سرمایه گذاری جدید از نظر رشد و توسعه طفره رفته اند. هم چنین طرحهای کسب و کار از شرح برخی دامهای رایج در فرصتها خودداری کردهاند. برخی صنایع جذابیت زیادی دارند و برخی دیگر این چنین نیستند. از این رو دنیای کارآفرینی مملو از ریسک است. در ۱۵ سال گذشته افرادی را دیدهام که با تاسیس شرکتها وسایل هوشمندانه ای اختراع کردهاند. در حال حاضر بسیاری از این شرکتها وجود ندارند. علت ان را نمیدانم اما گاهی اوقات مخترع از پرداخت پول مورد نیاز بخشهای مختلف یا اختصاص پاداش خودداری میکند. گاهی وقتها هم مخترعان مشغول اختراع خود میشوند و در نتیجه مشتریان را فراموش میکنند. بنابراین هر کدام از این کسب و کارها مرتکب اشتباهاتی شدهاند که باعث ناکارآمدی آنها شده است.
خرید و فروشی ناشی از تفاوت قیمتها
دام دیگری که طرح های کسب و کار و بطور کلی کارآفرینان باید به آن توجه کنند مربوط به خرید و فروشی است که ناشی از تفاوت قیمتهاست. بطور کلی چنین فعالیتهایی برای بدست آوردن سود از طریق تفاوت قیمت در بازارهای مختلف بوجود امده است. برای مثال، شرکت تجاری MCIبرای ارائه خدمات راه دور قیمتی پایین تر از شرکت AT&Tتاسیس شده است. نوع دیگر خرید و فروش به دلیل تفاوت در قیمت ها از دیگر ادغام های صنعت در دنیای امروز است. در این روش کسب و کارهای کوچک به قیمت عمده خریداری میشوند و پس از ترکیب با یکدیگر بدون اینکه ارزشی به این کسب و کار ها اضافه کنند به قیمت خرده فروشی به فروش میرسند.
بنابراین سودآوری به دلیل تفاوت در قیمتها روشی موفقیت آمیز برای ورود به کسب و کاری جدید است. هر چند در تحلیل نهایی فرصتهای ناشی از تفاوت قیمتها ماندگاری زیادی ندارند اما مدلهای کسب و کار باید توضیح دهند که چگونه و چه وقت این حالت رخ میدهد.
برای آشنایی با اخذ اقامت اسپانیا با business plan از این مطلب دیدن نمائید.
پرسش هایی درباره رقابت
بیشتر افراد معتقدند که طرحهای کسب و کار نباید بطور کامل و جامع قلمرو رقابت را پوشش دهند اما این طرز نگاه خطائی بزرگ است. برای تازه واردان هر طرح کسب و کاری باید به پرسش های زیر درباره رقابت پاسخ دهد:
- رقیبان فعلی سرمایه گذاری جدید چه کسانی هستند؟
- چه منابعی را کنترل می کنند؟ نقاط ضعف و قوت انها چیست؟
- واکنش آنها به ورود سرمایه گذاران جدید چگونه خواهد بود؟
- عکس العمل سرمایه گذار جدید در مقابل اقدامات رقیبان چگونه است؟
- چه اشخاص دیگری میتوانند از این فرصتها بهره برداری کنند؟
- آیا روشی برای همکاری رقیبان فعلی و بالقوه وجود دارد؟
دنیای کسب و کار مانند شطرنج است: برای موفقیت باید چندین حرکت را از قبل پیش بینی کنید. هر طرح کسب و کار شرح وضعیت فوق العاده یا موقعیتی اختصاصی در بازار است که توسط افراد بی تجربه و خوش بین نوشته شده است.. این خوش بینی ( بی تجربگی) در تشریح وضعیت نه فقط در بخش رقابت بلکه در همه بخش های یک کسب و کار وجود دارد. همه فرصتها آینده خوبی دارند و در عین حال همه مخاطره آمیزند. یک طرح کسب و کار عالی فقط سیاه کردن یک برگ کاغذ نیست بلکه کسب و کار باید نشان دهد که تیم کارآفرینی منابع و مخاطرات سرمایه گذاری را به درستی درک کرده است.