دو آزمون بسیار مهم برای مدل کسب و کار

دو آزمون بسیار مهم برای مدل کسب و کار

تست و آزمون مدل کسب و کار یکی از مهم‌ترین مراحل در ایجاد و توسعه یک کسب و کار موفق است. این فرآیند به شما امکان می‌دهد که صحت فرضیات و اجزای مختلف مدل کسب و کار را ارزیابی کرده و قبل از اجرای کامل، نقاط ضعف و قوت آن را شناسایی کنید. در ادامه، راهنمایی جامع برای تست و آزمون مدل کسب و کار آورده شده است.


مراحل تست و آزمون مدل کسب و کار

1. تعریف اهداف و فرضیات کلیدی مدل کسب و کار

  • شناسایی فرضیات کلیدی: اولین گام در تست مدل کسب و کار، شناسایی و ثبت فرضیات کلیدی مدل شماست. این فرضیات می‌توانند مربوط به ارزش پیشنهادی، بازار هدف، جریان‌های درآمدی و سایر اجزای مدل باشند.
  • تعریف اهداف آزمون: تعیین کنید که قصد دارید چه چیزی را تست کنید و معیارهای موفقیت برای هر آزمون چیست. این اهداف می‌توانند شامل تأیید نیاز بازار، بررسی سودآوری یا کارایی کانال‌های توزیع باشند.
  • مثال: فرض کنید فرضیه شما این است که مشتریان به دنبال یک محصول اشتراک‌محور هستند. هدف آزمون می‌تواند تأیید این فرضیه و بررسی تمایل مشتریان به پرداخت هزینه ماهانه باشد.

2. تست ارزش پیشنهادی

  • انجام مصاحبه با مشتریان: مصاحبه با مشتریان بالقوه یکی از بهترین روش‌ها برای ارزیابی ارزش پیشنهادی است. با پرسیدن سؤالاتی درباره نیازها و مشکلات آن‌ها، می‌توانید درک بهتری از انتظارات و ارزش مورد نظر مشتریان داشته باشید.
  • ارزیابی تناسب محصول با نیاز بازار: بررسی کنید که آیا محصول یا خدمات شما می‌تواند نیازهای مشتریان را برطرف کند و آیا ارزش پیشنهادی شما برای آن‌ها جذاب است.
  • استفاده از روش MVP (حداقل محصول قابل ارائه): یک نسخه ساده و ابتدایی از محصول را ارائه دهید و بازخورد مشتریان را دریافت کنید تا متوجه شوید که آیا ارزش پیشنهادی شما به درستی درک و پذیرفته شده است یا خیر.

برای آشنایی با بوم ارزش پیشنهادی از این مطلب دیدن نمایید.

3. آزمون بخش‌های مشتریان و بازار هدف

  • ایجاد پرسونای مشتریان: با ایجاد پرسونای مشتریان، مشخص کنید که گروه‌های مختلف مشتریان چه ویژگی‌ها، نیازها و انتظاراتی دارند و به چه دلیل به محصول یا خدمت شما نیاز دارند.
  • تست بازار با تبلیغات هدفمند: از کمپین‌های تبلیغاتی هدفمند استفاده کنید تا ببینید که آیا مشتریان به پیشنهادات شما علاقه نشان می‌دهند یا خیر.
  • تحلیل بازخوردهای مشتریان: بازخوردهای دریافتی از مشتریان فعلی و بالقوه را بررسی کنید تا درک کنید که آیا انتخاب بخش‌های مشتریان مناسب بوده و آیا نیازهای آن‌ها را به‌خوبی برطرف کرده‌اید یا خیر.

برای آشنایی با بوم مدل کسب و کار از این مطلب دیدن نمایید.

4. ارزیابی کانال‌های توزیع و ارتباط با مشتریان

  • آزمون کانال‌های مختلف توزیع: کانال‌های مختلفی که برای توزیع محصول یا خدمت خود انتخاب کرده‌اید، را به‌صورت آزمایشی بررسی کنید تا ببینید کدام کانال‌ها عملکرد بهتری دارند.
  • بررسی تعاملات مشتریان در کانال‌ها: با ارزیابی میزان تعامل مشتریان در کانال‌های مختلف، می‌توانید بفهمید که کدام کانال‌ها بهترین تجربه را برای مشتریان ارائه می‌دهند.
  • استفاده از بازاریابی دیجیتال برای تست کانال‌ها: بازاریابی دیجیتال به شما امکان می‌دهد که کانال‌های مختلف را به‌صورت سریع و با هزینه کمتر تست کنید و بازخوردهای مشتریان را دریافت کنید.

برای آشنایی با راه اندازی استارتاپ از این مطلب دیدن نمایید.

چه ترکیبی از محصولات یا خدمات را باید ارائه دهید؟
ادامه مطلب

5. تست جریان‌های درآمدی

  • ارزیابی تمایل به پرداخت مشتریان: فرضیات مربوط به جریان‌های درآمدی را تست کنید و بررسی کنید که آیا مشتریان تمایل به پرداخت هزینه برای محصول یا خدمت شما دارند.
  • آزمون قیمت‌گذاری و مدل‌های درآمدی مختلف: مدل‌های درآمدی مختلف، مانند اشتراک، پرداخت به‌ازای استفاده یا فروش مستقیم، را تست کنید تا ببینید کدام یک برای مشتریان و کسب و کار شما مناسب‌تر است.
  • جمع‌آوری بازخورد درباره قیمت‌گذاری: از مشتریان بپرسید که آیا قیمت‌گذاری فعلی برای آن‌ها منطقی است یا خیر و آیا محصول را با این قیمت خواهند خرید.

6. آزمون ساختار هزینه و بهینه‌سازی منابع

  • شناسایی هزینه‌های ثابت و متغیر: هزینه‌های ثابت و متغیر را شناسایی کنید و در نظر بگیرید که آیا این هزینه‌ها برای مدل کسب و کار شما پایدار هستند.
  • تست بهره‌وری و کاهش هزینه‌ها: به دنبال روش‌هایی برای کاهش هزینه‌ها باشید. این کار می‌تواند شامل تغییر فرآیندها، استفاده از فناوری و بهره‌گیری از اتوماسیون باشد.
  • بررسی بازدهی مالی: ارزیابی کنید که آیا ساختار هزینه و منابع به شما امکان می‌دهد که به اهداف مالی خود دست یابید یا خیر.

برای آشنایی با طراحی مدل کسب و کار از این مطلب دید نمایید.

7. ارزیابی و تست شراکت‌های کلیدی

  • آزمون همکاری با شرکا: در شرایط محدود و کنترل‌شده، با شرکای کلیدی خود همکاری کنید و بررسی کنید که آیا این همکاری‌ها ارزش افزوده‌ای به کسب و کار شما اضافه می‌کنند.
  • ارزیابی بازدهی شراکت‌ها: بازدهی شراکت‌ها را ارزیابی کنید و بررسی کنید که آیا این شراکت‌ها به بهبود عملکرد مدل کسب و کار کمک می‌کنند.
  • بررسی انعطاف‌پذیری در همکاری‌ها: بررسی کنید که آیا شرکای شما می‌توانند در شرایط متغیر به خوبی همکاری کنند و آمادگی لازم برای انطباق با تغییرات بازار را دارند.

8. آزمون کلی مدل کسب و کار در مقیاس کوچک

  • اجرای آزمایشی مدل کسب و کار: مدل کسب و کار را به صورت آزمایشی در مقیاس کوچک اجرا کنید. این کار به شما کمک می‌کند که عملکرد مدل را بدون مواجهه با ریسک‌های بزرگ‌تر بررسی کنید.
  • جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها: داده‌های مربوط به عملکرد، فروش، بازخوردهای مشتریان و هزینه‌ها را جمع‌آوری کنید و تحلیل کنید تا متوجه شوید که مدل کسب و کار به‌خوبی عمل می‌کند یا نیاز به بهبود دارد.
  • بهبود و اصلاح مدل کسب و کار: بر اساس نتایج آزمایش، مدل کسب و کار را بهینه‌سازی کنید و نقاط ضعف را برطرف کنید تا قبل از اجرای کامل، مدل را به سطح ایده‌آل نزدیک‌تر کنید.

برای آشنایی با نوشتن بیزینس پلن از این مطلب دیدن نمایید.

9. اندازه‌گیری و تحلیل عملکرد مدل کسب و کار

  • استفاده از شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPIs): شاخص‌های کلیدی عملکرد مانند سودآوری، نرخ بازگشت مشتریان، هزینه‌های جذب مشتری و میزان رشد را اندازه‌گیری کنید.
  • مقایسه با اهداف اولیه: نتایج به‌دست‌آمده را با اهداف و فرضیات اولیه مقایسه کنید تا ببینید که آیا مدل کسب و کار به اهداف موردنظر نزدیک شده است یا خیر.
  • بازبینی و بهبود مستمر: نتایج آزمون‌ها را به‌طور منظم بررسی و بر اساس آن‌ها، مدل کسب و کار را بهبود دهید تا با تغییرات بازار همگام شود.

تست و آزمون مدل کسب و کار یکی از گام‌های مهم برای کاهش ریسک و اطمینان از عملکرد مطلوب آن است. با شناسایی فرضیات کلیدی، آزمون هر بخش از مدل، و بهبود بر اساس نتایج به‌دست‌آمده، می‌توانید از صحت و کارایی مدل کسب و کار خود اطمینان حاصل کنید و آن را برای اجرا در مقیاس بزرگ‌تر آماده کنید.

پلتفرم های گذار کسب و کار
ادامه مطلب

آزمون مدل کسب و کار در نتیجه بخش بودن مدل کسب و کار امری حیاطی است، که از دو بخش داستان منطقی و آزمون سنجه ها تشمیل شده است. وقتی یک مدل کسب و کار نتیجه‌بخش نیست، دلیلش این است که یا در آزمون داستان قبول نشده‌ (یعنی داستان منطقی نیست) یا در آزمون سنجه‌ها (سود و زیان درست درنمی‌آیند). برای مثال، مدل کسب و کار یک خواربار فروشی آنلاین در آزمون سنجه‌ها موفق نبود. در وهله اول اینکه صنعت خواربار حاشیه سود بسیار کمی دارد و فروشنده‌های آنلاین متحمل هزینه‌های جدیدی برای بازاریابی، خدمات، تحویل و فناوری شدند. از آنجاییکه مشتریان حاضر نبودند برای خرید آنلاین خواربار بیشتر از فروشگاه‌های حقیقی هزینه کنند، به هیچ وجه امکان نداشت محاسبات سود و زیان درست دربیاید. شرکت‌های خواربار فروشی اینترنتی زیادی وجود داشت. بسیاری از کسب و کارهای خطرپذیر در موج اول تجارت الکترونیک تنها به این دلیل شکست خوردند که محاسبات پایه‌ای کسب و کارشان نقص داشت.

شکست در آزمون مدل کسب و کار (1): اوج‌گیری و سقوط سریع Priceline Webhouse Club

می‌توان مدل‌های کسب و کار دیگری که در آزمون داستان موفق نبودند را مثال زد. اوج‌گیری و سقوط سریع Priceline Webhouse Club را در نظر بگیرید. این شرکت شاخه‌ای از Priceline.com بود، شرکتی که ایده «خودتان قیمت‌گذاری کنید» را در زمینه خرید بلیط هواپیما ارائه کرد. اشتیاق اولیه وال‌استریت، باعث شد جی واکر مدیر عامل این شرکت به فکر گسترش ایده خود به خواربار و بنزین باشد.

داستانی که واکر تلاش کرد تعریف کند این است. میلیون‌ها مصرف‌کننده از طریق وب به او می‌گویند که برای یک شیشه کره بادام‌زمینی حاضر به پرداخت چه مبلغی هستند. مصرف‌کننده‌ها فقط می‌توانند قیمت را مشخص کنند و برند را مشخص نمی‌کنند، پس ممکن است در نهایت هر برندی را دریافت کنند. سپس او مبالغ پیشنهادی را جمع می‌زند و نزد شرکت‌های بزرگ می‌رود و سعی می‌کند به توافقی برسد: برای مثال اگر پنجاه سنت از قیمت کره بادام زمینی خود کم کنید، ما همین هفته یک میلیون شیشه سفارش می‌دهیم. او می‌خواست نقش کارگزاری قدرتمند را برای مصرف‌کننده‌ها داشته باشد: با نمایندگی میلیون‌ها خریدار، شرکت می‌تواند تخفیف گرفته و این صرفه‌جویی‌ها را به مشتریان خود بدهد و در این فرآیند کارمزدی برای خود بردارد.

برای آشنایی با نوشتن طرح توجیهی از این مطلب دیدن نمایید.

این داستان چه مشکلی داشت؟ داستان فرض کرده بود که شرکت‌های بزرگ تولیدی همانند پی اند جی ، کیمبرلی کلارک و اکسون علاقه‌مند به همراهی با این ایده هستند. چند لحظه به این مسئله فکر کنید. شرکت‌های بزرگ محصولات مصرفی دهه‌ها و میلیاردها دلار صرف کرده‌اند تا وفاداری به برند ایجاد کنند‌. مدل واکر به مصرف‌کننده‌ها می‌آموخت که تنها براساس قیمت خرید کنند. پس چه دلیلی دارد تولیدکننده‌ها به واکر کمک کنند تا هم قیمت‌های آن‌ها و هم هویت برندی که برای ایجاد آن تلاش زیادی کرده‌اند را تضعیف کند؟ این کار را نمی‌کنند. این داستان اصلاً معقول نبود. واکر برای آنکه یک کارگزار قدرتمند باشد، نیازمند پایگاه عظیمی از مشتریان وفادار بود. و برای به‌دست آوردن آن مشتریان ابتدا باید تخفیف‌ها را ارائه می‌داد. از آنجاییکه شرکت‌های محصولات مصرفی از همراهی با این ایده سر باز زدند، واکر مجبور شد از جیب خود هزینه تخفیف‌ها را بپردازد. در اکتبر سال ۲۰۰۰ پس از صرف چند صد میلیون دلار، سرمایه شرکت تمام شد و دیگر سرمایه‌گذاری وجود نداشت که هنوز این داستان را باور داشته باشد.

اهمیت قیف فروش در بازاریابی
ادامه مطلب

شکست در آزمون مدل کسب و کار (2): Silicon Graphics

 اگر کسی فکر می‌کند که مدل‌های کسب و کار معیوب فقط مختص کارآفرینان اینترنتی است، در اشتباه است. ما اغلب ایده‌هایی که به نتیجه نمی‌رسند را فراموش می‌کنیم، اما تاریخ کسب و کار مملو از این ایده‌ها است. در دهه ۱۹۹۰، شرکت Silicon Graphics چند صد میلیون دلار در زمینه تلویزیون تعاملی سرمایه‌گذاری کرد، اما نتوانست مشتریانی پیدا کند که به اندازه مهندس‌هایی که این فناوری را اختراع کردند، شیفته آن باشند. در نهایت، مدل‌هایی مثل موارد بالا شکست می‌خورند چرا که براساس فرضیات غلطی راجع به رفتار مشتریان شکل گرفته‌اند

نکته طعنه‌آمیز استفاده سرسری از مفهوم مدل کسب و کار این است که وقتی این مفهوم به‌درستی استفاده می‌شود، مدیران را مجبور می‌کند با دقت راجع به کسب و کار خود فکر کنند. نقطه قوت حیاتی مدل کسب و کار به‌عنوان یک ابزار برنامه‌ریزی این است که توجه را به نحوه جایگیری تمام عناصر سیستم در یک واحد کارآمد جلب می‌کند. جای تعجب ندارد که حتی در دوران شکوفایی اینترنت، آن دسته از مدیران اجرایی که نکات اساسی تفکر مدل کسب و کار را درک کردند، موقعیت بهتری برای رهبری کسب و کارهای موفق داشتند. برای مثال، مگ ویتمن در ابتدای کار ای‌بی به این شرکت پیوست چرا که به گفته خودش تحت تأثیر «ارتباط عاطفی بین کاربران ای‌بی و سایت» قرار گرفته بود. نحوه رفتار کاربران یک شاخص اولیه برای قدرت بالقوه برند ای‌بی  بود. ویتمن همچنین متوجه شد که ای‌بی  برخلاف بسیاری از کسب و کارهای اینترنتی که در آن زمان ایجاد می‌شد، «به‌صورت آفلاین عملی نبود.» به عبارت دیگر، ویتمن که مدیر اجرایی با سابقه‌ای بود یک داستان جذاب و منسجم را مشاهده کرد که پتانسیل تبدیل شدن به یک کسب و کار سودآور را داشت.

برای آشنایی با اخذ اقامت استرالیا با business plan از این مطلب دیدن نمائید.

 ویتمن همچنان توجه می‌کند که کدام عوامل روانشناسی و اقتصادی موجب جذب کلکسیونرها، ارزان جوها و صاحبان کسب و کارهای کوچک به ای‌بی می‌شود. موفقیت مدل مزایده ای‌بی تنها به دلیل کاهش هزینه برقراری ارتباط بین تعداد زیادی خریدار و فروشنده توسط اینترنت نیست، بلکه دلیل دیگر آن این است که ای‌بی تصمیماتی نسبت به دامنه فعالیت‌هایش گرفته که منجر به یک ساختار هزینه‌ای مناسب شده است. پس از مزایده، ای‌بی توافق بر جزئیات پرداخت و ارسال را به فروشنده‌ها و خریداران می‌سپارد. این شرکت هرگز مالکیت یا جابه‌جایی کالایی را برعهده نمی‌گیرد. هیچ هزینه حمل و نقلی را متحمل نمی‌شود. هیچ ریسک اعتباری را نمی‌پذیرد. و هیچکدام از بالاسری‌هایی که این فعالیت‌ها به دنبال دارند، را ندارد.

WhatsApp
Telegram
Email
LinkedIn
Print
Facebook
Twitter
Pinterest
Skype

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای مورد نیاز با * مشخص شده است

نوشتن دیدگاه