تغییر مدل کسبوکار: راهنمای گام به گام
1. تحلیل وضعیت فعلی و شناسایی نیازهای تغییر
- تحلیل مدل فعلی: ابتدا باید مدل کسبوکار فعلی خود را بهخوبی درک کنید. بخشهای مختلف آن مانند ارزش پیشنهادی، مشتریان هدف، کانالهای توزیع، جریانهای درآمدی و ساختار هزینه را شناسایی کنید. میتوانید از ابزارهایی مثل بوم مدل کسبوکار برای تجسم بهتر استفاده کنید.
- شناسایی دلایل تغییر: این دلایل میتوانند شامل تغییرات در نیازهای مشتریان، ظهور رقبای جدید، فناوریهای نوین یا فشارهای مالی و اقتصادی باشند. بررسی تغییرات در بازار و تحلیل نقاط ضعف و قوت مدل فعلی ضروری است.
- تعریف اهداف تغییر: شفافسازی اهداف تغییر برای هدایت بهتر فرآیند ضروری است. اهداف میتوانند شامل کاهش هزینهها، بهبود تجربه مشتری، افزایش سهم بازار، یا ورود به بازارهای جدید باشند.
2. ایجاد یک مدل مفهومی اولیه (Prototype) از مدل کسبوکار جدید
- انتخاب بخشهایی برای تغییر: بسته به اهداف خود، تصمیم بگیرید که کدام بخشهای مدل کسبوکار باید تغییر کنند. این بخشها ممکن است شامل ارزش پیشنهادی، ساختار هزینه، کانالهای ارتباطی با مشتری یا بخشهای دیگر باشد.
- ایجاد مدل اولیه: با انتخاب بخشهای موردنظر، یک مدل مفهومی جدید یا اولیه ایجاد کنید که انعطافپذیر بوده و بتواند بهعنوان یک آزمایش مورد بررسی قرار گیرد. این مرحله میتواند به شناسایی بهتر چالشها کمک کند.
- بررسی نمونههای موفق: با مطالعه نمونههای موفق از تغییر مدل کسبوکار، ایدهها و روشهایی را که ممکن است در کسبوکار شما نیز مفید باشند، بیابید. برای مثال، بازآفرینی مدل کسبوکار نتفلیکس یا استارباکس میتواند الهامبخش باشد.
برای آشنایی با طراحی مدل کسب و کار از این مطلب دید نمایید.
3. ارزیابی اقتصادی و مالی مدل جدید
- تحلیل هزینهها و منابع موردنیاز: تغییرات در مدل کسبوکار معمولاً نیازمند منابع مالی و سرمایهگذاری است. برای جلوگیری از ریسکهای مالی، تحلیل دقیقی از هزینهها و منابع موردنیاز انجام دهید.
- پیشبینی جریانهای درآمدی: بررسی کنید که چگونه مدل جدید میتواند بر جریانهای درآمدی کسبوکار تأثیر بگذارد. پیشبینیهای درآمدی را در نظر بگیرید و مطمئن شوید که مدل جدید میتواند به سوددهی منجر شود.
- آمادهسازی یک برنامه مالی: یک برنامه مالی دقیق تهیه کنید که شامل پیشبینیها، بودجهبندی و برنامهریزی منابع باشد تا بهخوبی بتوانید تغییرات مالی را مدیریت کنید.
4. آزمایش و بهبود مدل جدید در مقیاس کوچک
- آزمایش مدل در مقیاس محدود: برای جلوگیری از ریسکهای بزرگ، ابتدا مدل جدید را در مقیاس کوچکتر اجرا کنید. برای مثال، میتوانید مدل جدید را روی یک بخش کوچک از مشتریان یا در یک منطقه خاص آزمایش کنید.
- جمعآوری بازخورد مشتریان و کارکنان: از بازخورد مشتریان و کارکنان بهرهمند شوید و بررسی کنید که آیا مدل جدید میتواند به نتایج موردنظر برسد یا خیر.
- بهبود مستمر: بر اساس بازخوردها، مدل جدید را بهبود دهید و نقاط ضعف را شناسایی و برطرف کنید.
برای آشنایی با راه اندازی استارتاپ از این مطلب دیدن نمایید.
5. اجرای کامل و نظارت بر نتایج
- اجرای نهایی مدل جدید: پس از اطمینان از کارآیی مدل جدید، آن را بهصورت کامل در سازمان پیادهسازی کنید. این مرحله شامل آموزش کارکنان و هماهنگسازی بخشهای مختلف سازمان با مدل جدید است.
- نظارت و ارزیابی مستمر: پس از اجرا، به نظارت مستمر نیاز دارید تا ببینید که آیا مدل جدید به اهداف تعیین شده دست یافته است یا خیر. ارزیابیهای دورهای انجام دهید و بهبودهای موردنیاز را انجام دهید.
- ارزیابی نتایج مالی و عملکردی: نتایج مالی و عملکردی مدل جدید را بهطور منظم بررسی کنید و اطمینان حاصل کنید که به بهبودهای مورد نظر دست یافتهاید.
برای آشنایی با نوشتن طرح توجیهی از این مطلب دیدن نمایید.
تغییر مدل کسبوکار میتواند فرآیندی چالشبرانگیز و پرهزینه باشد، اما با برنامهریزی دقیق، آزمون و ارزیابی مستمر میتوان به نتایج مطلوب دست یافت. تمرکز بر نیازهای مشتریان، تحلیل اقتصادی و مالی، و استفاده از بازخوردها از جمله عوامل موفقیت در این فرآیند هستند.
تغییر مدل کسب و کار در معرفی آیپاد توسط اپل کاری هوشمندانه تر از ارائه یک فناوری جدید در بستهبندی شکیل بود. این شرکت یک فناوری خوب و مفید را در قالب یک مدل کسب و کار عالی عرضه کرد. ترکیبی از سخت افزار، نرم افزار و خدمات ایجاد کرد و این مدل برای مشتریان تغییری رضایت بخش بود و برای شرکت سود رکوردشکنی به همراه داشت.
مدلهای کسب و کار عالی میتوانند باعث تغییر وضع صنایع شوند و رشد چشمگیری به همراه داشته باشند. هنوز اکثر شرکتها نوآوری در مدل کسب و کار را کاری دشوار میدانند. مدیران قادر به درک صحیحی از مدل موجودشان نیستند که بتوانند تشخیص دهند چه هنگام و چگونه نیاز به تغییر مدل دارند.
برای تعیین اینکه آیا شرکت شما نیاز به تغییر مدل کسب و کارش دارد یا خیر، مراحل زیر را پیشنهاد می گردد:
- به شرح اینکه چه چیزی باعث میشود مدل حاضر موفق باشد بپردازید. برای مثال، چه مشکلی از مشتری را حل میکند؟ به چه نحوی برای شرکت شما درآمدزایی میکند؟
- به سیگنالهایی که نشان میدهند مدل شما نیاز به تغییر دارد با دقت توجه کنید. نشانههایی از قبیل رقبای قوی و جدید.
- در مورد اینکه آیا بازآفرینی مدل کسب و کار ارزش تلاش کردن دارد یا خیر تصمیم گیری کنید. تنها زمانی جواب این سوال مثبت است که مدل جدید باعث تحول صنعت بازار شود.
برای آشنایی با بوم مدل کسب و کار از این مطلب دیدن نمایید.
بعد از اقدام برای حل چنین مسائلی در بسیاری از شرکتها متوجه شدیم که مدلهای جدید کسب و کار در آغاز اغلب برای سهامداران داخلی و خارجی جذاب نیستند. شرکتها برای اینکه فراسوی این مرزها و درون این مدل جدید چه میگذرد نیاز به یک نقشه راه دارند.
نقشه راه که ارائه میکنیم شامل سه مرحله ساده است. گام اول تشخیص این نکته است که موفقیت با فکر نکردن در خصوص مدلهای کسب و کار شروع نمیشود. موفقیت با تفکردر خصوص فرصتها برای راضی نگهداشتن مشتریان واقعی با برآوردن نیازهای آنها شروع میشود. گام دوم ایجاد طرحی است که شرح دهد چگونه شرکت شما آن نیاز را همراه سود برآورده میکند. در مدل ما، آن طرح چهار عنصر دارد. گام سوم، مقایسه مدل موجود با مدل جدید است تا مشخص شود برای کسب فرصت تا چه اندازه مدل موجود باید تغییر کند. هنگامیکه این مراحل را گذراندید متوجه خواهید شد آیا میتوانید از سازمان و مدل موجود استفاده کنید تا واحد جدیدی را برای اجرای مدل جدید تفکیک کنید. هر شرکت موفقی با استفاده از یک مدل کسب و کار موثر نیازهای واقعی مشتری را برآورده میسازد خواه اینکه آن مدل بطور واضح درک شده باشد یا خیر.
کسب و کارهای جدید موفق معمولا مدلهای کسب و کارشان را چهار مرتبه یا بیشتر برای کسب سود بازبینی میکنند. در حالیکه یک فرآیند و نوآوری مدل کسب و کار که روی آن فکر شده میتواند این چرخه را کوتاهتر کند اما متصدیان موفق باید ناکامی در اول راه را تحمل کنند و به اصلاح کردن در طول فرآیند بپردازند. برای موثر بودن، شرکتها باید بر یادگیری و منطبق کردن آن با عمل تمرکز کنند. توصیه ما به شرکتهایی که مدل کسب و کار جدید دارند این است که نسبت به رشد و پیشرفت صبور باشند ( به فرصت بازار اجازه دهند فراهم شود) اما نسبت به سود عجول باشند ( به عنوان اعتبار اولیهای که مدل کسب میکند). یک کسب و کار سودآور اولین نشانه یک مدل بادوام است.
براین اساس، با امکان آزمون و خطا که معمولا با ایجاد یک مدل جدید همراه است و چرخه توسعه را ایجاد میکند و نتایجی حاصل میشود، داو کورنینگ مقیاس عملیات زیامیتر را کوچک نگه داشت و یک برنامه زمانی پویا برای راه اندازی و تنظیم هدف که سودآوری بود توسعه داد.
زیامیتر سرمایه گذاری که داو کورنینگ روی آن انجام داده بود را در عرض سه ماه برگرداند و تبدیل به یک کسب و کار موفق و قابل تغییر شد. پیش از آن، داو کورنینگهیچ فروش آنلاینی نداشت؛ اکنون ۳۰ درصد فروش آنلاین است، تقریبا سه برابر متوسط در صنعت. اغلب این مشتریان برای شرکت جدید هستند. جدا از تقسیم بندی مشتریان حال حاضر، زیامیتر در واقع کسب و کار اصلی را حمایت میکرد و در حالیکه یک جایگزین مانا برای حساسیت قیمتی فراهم کرد و به فروشندگان داو کورتینگ این اجاره را میداد تا برای عرضههای اصلی شان آسانتر اضافه ارزش را تقویت کنند.
تلاش شرکتهای معتبر برای رشد قابل تغییر معمولا از نوآوری های محصول یا فناوری سرچشمه میگیرد. مشخصه تلاشهایشان معمولا چرخههای توسعه مداوم و تلاشهای متغیر برای یافتن بازار است. همانطور که از داستان آی پاد امل که در اول بحث ذکر شد متوجه شدیم کسب و کارهایی که قابلیت تغییر دارند هرگز منحصرا راجع به کشف و تجاری کردن یک فناوری بزرگ نیستند. موفقیتشان ناشی از توسعه یک فناوری جدید در قالب یک مدل کسب و کار مناسب و قوی است.
برای آشنایی با نوشتن business plan از این مطلب دیدن نمایید.
باب هایجینس بنیانگذار و شریک اصلی ” شرکای سرمایه هایلند” سهمش را از موفقیت و ناکامی کسب و کار طی ۲۰ سال حضورش در این صنعت را تجربه کرده است. وی اهمیت و قدرت نوآوری مدل کسب و کار را این گونه خلاصه میکند: ” فکر میکنم ما ( سرمایه داران عرصه کسب و کار) وقتی با شکست مواجه میشویم که به سمت فناوری برمیگردیم و وقتی به موفقیت دست پیدا میکنیم که به سمت تغییر مدل کسب و کار میرویم.”